دو صفر چهل و چهار ... 00:44

هَذَا مَقَامُ الْغَرِیبِ الْغَرِیق .. الْمَحْزُونِ‏ الْمَهْمُوم .. هَذَا مَقَامُ الْمُسْتَوْحِشِ الْفَرِق .... و مَا هَکَذَا الظَّنُّ بِکَ ...

دو صفر چهل و چهار ... 00:44

هَذَا مَقَامُ الْغَرِیبِ الْغَرِیق .. الْمَحْزُونِ‏ الْمَهْمُوم .. هَذَا مَقَامُ الْمُسْتَوْحِشِ الْفَرِق .... و مَا هَکَذَا الظَّنُّ بِکَ ...

دو صفر چهل و چهار ... 00:44


دَرْ زُلْفِ چونْ کَمَنْدَشْ اِیْ دِلْ مَپیچْ کانْ‌جا

سَرْها بُریدِهْ بینیْ بی جُرم و بی جِنایَتْ

کاشیِ مسجدِ دل
  • ۹۷/۰۲/۱۳
    ...
آخرین نقشِ کاشی

خواستنی‌ِ نشدنی ...

دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۶ ق.ظ

دارد دیر می‌شود نوشتن از تو ... بر نمی‌گردی ...

بابا که رفت دوتا پام را توی یک کفش کردم و جفت‌پا‌ و سخت راه افتادم و به آدمها خیره شدم ... سرم پایین بود اما ... هی نگاه کردم و حساب و کتاب کردم که از هر کسی که عزیزی را گرفته‌ای یا دوست‌داشتنی‌ای را ازش دور کرده‌ای عوضش چه بهش داده‌ای ... لازم نبود خیلی خودم را زحمت بدهم .. یک حساب سر انگشتی هم معلوم می‌کرد که مثلا از یکی عشق گرفته‌ای و بهش کار خوب داده‌ای .. از یکی دیگر نعمت بچه‌دار شدن را گرفته‌ای و بهش همدم خوب داده‌ای ...از آن یکی هم بابا گرفته‌ای و عشق داده‌ای ... و از آن یکی دیگر هم بابا که گرفتی قبل از اینکه آب بخواهد از آب تکان بخورد سرش را به بچه‌داری گرم کردی ... و از یکی دیگر ... و از آن یکی دیگر ... و از آن یکی دیگر‌های زیادی می‌شود شمرد ...

راستش هر چه گشتم چیزی عوض گرفتن بابا پیدا نکردم که بهم داده باشی یا ازت خواسته‌ باشم ... دروغ چرا،‌ ناشکری هم نمی‌کنم هیچ! ... عوض بابا یک محبت عظیم در حقم کردی ... عوض گرفتن بابا بزرگترین غم دنیا را بهم دادی ... غمی که در آن هم بابا نداشتم هم دل ِ خوشِ این‌همه سال عمرم را، و هم در آن تو را کم کم و ذره ذره باختم ...

من خودم را با آنهایی مقایسه می‌کنم که عوض قابض بودنت از یک گوشه‌ای باسط بودنت را هم به رُخِ‌شان کشیده‌ای ... الان پنجاه و یک روز است که دارم دنبال باسط بودنت می‌گردم ... اما هیچ نمی‌بینم جز اینکه داده‌های قبل را منهای یک یکِ اساسی در زندگیم کرده‌ای و به خاک سرد نشانده‌ای مرا ... توی دل همه را یک‌جورهایی آرام کردی ... اما به دل من که رسیدی ... ... ... ... هنوز هم بگویم؟! ...

از وقتی بابا رفت من اما خیلی گشتم و هیچی نیافتم که حتی بشود ازت بخواهم بلکه دلم کمی از این سر به صخره‌کوبیدن‌های مدام آرام گیرد ... حالا جز اینکه طلب آن خواستنیِ نشدنی را ازت بکنم هیچ چاره‌ای ندارم ... همان که برای اینکه معادلات دنیات را باهاش به هم نریزم از دور نگاهش کردم و بخاطر بودنش شکرت را روزی هزاران بار به جا می‌آوردم ... همان که هی برای اینکه بگویم راضی‌ام به رضات مدام  گفتم هر طور خودت صلاح می‌دانی ... حالا چاره‌ای ندارم جز اینکه همان را ازت بخواهم ... که هم خواستنی ست و هم نشدنی ... و تنها از عهده‌ی تو بر‌می‌آید به گــُل نشاندنش ... کاری کن تا کنار این غم بتوانم دلِ خوشِ این‌همه سال عمرم را و خدایی را که گم کرده‌ام، دوباره زنده کنم ...

*اصلش اینها همش بهانه است برای فرار از غم ... وقتی فکر می کنم یک‌چیزی ازت بخواهم به جبران آنچه گرفته‌ای، گرفتنی که مرا به غم سیاه نشانده، از این خواستنم و از این خودی که می‌داند قرار نیست چیزی بهش بدهی خوشم نمی‌آید دیگر ... همش دارم فکر می‌کنم من که با تو آشتی بودم چرا باهام جنگ کردی ؟ ... من که مال تو بودم چرا دلم را اینطور سیاه کردی ... باور نمی کنم اگر بگویی خودم بودم که این دل را سیاه کردم ... باور نمی کنم چون اینطور نیست ...

  • فاطمه‌‌ی پدر

نظرات  (۱)

سلام بانو
در این مدت که نبوده ام مثل همیشه چه یاداشت های زیبایی نوشته اید. انگار که حرف های دل من هم باشد. من همچنان از خداوند برایتان صبر می خواهم..گرچه دارید و چ زیبا هم صبوری می کنید.
بانو دعایم کنید که خدا باسط بودنش را به رخم بکشد. خیلی دلم پر است. اما نمی خواهم این حرف ها را در این دنیا واقعی بازگو کنم.
بانو متهمم به بی صبری. برخی حق می دهند بهم و برخی نه. گیج شده ام که اخر وظیفه ام چیست. گاهی می دانم که الان باید فلان کار را کنم ولی بانو تحمل خوب بودن و صبوری را ندارم. بانو خیلی گیج شده ام...خیلی دلم پر است...دعا بفرمایید
پاسخ:
سلام ..
قبل‌تر‌ از این ها خیلی بهتر میتونستم دلداری بدم ...
اما الان فقط میدونم که چه صبور باشیم چه نباشیم دنیا از ما میگذره
پس چه بهتر که ما پیش‌دستی کنیم و از سختی و راحتیهای دنیا بگذریم ...
امیدوارم خدا خودش پناه دلتون باشه ..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی