باید رقیه شد ...
به یاد همه فرق های دو تا شده ...
به یاد تمام سرهای از قفا بریده شده ...
فاطمه که باشی ...
رمضان که باشد و فزت و رب الکعبه ی علی و خاطره ی چشمهای بابا ...
دلت بی هوا کربلا میخواهد و بین الحرمین و ...
یکطرف حسین، یک طرف عباس ...
فاطمه که باشی و خاطره ی روزهای رنج بابا ...
دلت رقیه شدن می خواهد و شکستن ِ سنگینترین بغض دنیا ... شکستنی به کمال و رقیه وار ...
درست در میانْجای کربلا ...
تو هفتاد و سومین سر بودی ... که از قفای کاروان به روی نیزهها رفتی ...
- ۲ نقش کاشی
- ۱۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۱۴