خوش برو رمضان که بی وجود عشق، بودنت آرزوی عمیقی نیست
سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۴۷ ق.ظ
الهی! ... ببین! ... مهمانیت تمام شده و همه در خوابند ... اما من هنوز بیدارم ... به خودم قول دادهام چشم بر هم نگذارم
با وفاتر از من دیده ای ؟
از خودت یاد گرفتم وفا را ... نمیروم اما ماندنم هم ناپیداست ... آنقدر ناپیدا که انگار نیستم ...
* آمدم بگویم عیدت مبارک بابا جانم ... تمام عالم و آفرینشِ خدا به فدای تو ... بهشتِ خدا خانه ات پدر عزیزم، که اگر تو در بهشت نباشی، بهشت همان جهنم است ... آفرینش خدا به فدای تو .... و منِ تو به فدای حسین ... هیچوقتِ هیچوقت یادم نمیرود یا حسین گفتنهات به وقت برخاستن از زمین ...
- ۹۳/۰۵/۰۷