انار ِ دل
شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۳۸ ق.ظ
مثل اناری که کوبیده باشندش به دیوار روزگار و دونه هاش پاشیده باشه و خونش ریخته شده باشه روی خاکِ خاکیترین کوچه .. همین کوچهای که وقتی شما ازش میگذری توی دلت میگی بهبه چه کوچهی قشنگی ..
مثل اناری که یه بچه دست گرفته باشدش و بازیبازی دونههاش رو یکی یکی از ریشه جدا کنه ... بعضیاشو بخوره و بعضیاشو با دست فشار بده و آبش رو بپاشه تو چشم روزگار و بعضیاشو پرت کنه روی خاک همون کوچه ... بچه بخنده .. انار دردش بیاد ...
دلم رو میگم وقت دیدن مرگ عزیز ... دلم رو میگم وقت رفتن شما ...
* دلم نمیخواست باور کنم حالا که نیستی معنیش اینه که هیچوقت دوستم نداشتی ... ولی دیروز باور کردم ... امروز به دروغ آرومتر بودم ... داری کمکم میری و هر چی با خودت آورده بودی میبری ... تو گفتی دروغ بده ؟ .. پس چرا آرومترم ... تو این رو میخواستی ؟
- ۹۳/۱۲/۰۲